هواداران دکتر قالیباف در کرمانشاه

سیاسی.فرهنگی.تحلیلی.خبری

هواداران دکتر قالیباف در کرمانشاه

سیاسی.فرهنگی.تحلیلی.خبری

آه ای اسفندیارِ مغموم!

نقل است در بازی های کودکانه تمامی نقش ها را یک تنه بر عهده می گرفت ،هر چند اطفالِ دیگر از روی کودکی و قّلتِ عقل این رویه را خوش نمی داشتند!

آن دارای قامت نحیف، آن شریعت مداری را حریف، آن وارث نصرالدّین، آن باعث قهر و کین، آن شیر مردِ بیشه سخن، ‌آن زنده کننده یادِ پادشاهان کهن! آن مجسّمه اخلاق و ایمان، آن مدافع مکتب ایران، آن مفسّر بزرگ قرآن، ان شاکی جریده «کیهان»، آن از تبار رستم و اسفندیار و کیان، آن تحریک کننده خشم سعید حدادیان، آن صاحب شوکت ِکبریایی، مولانا اسفندیارابن مشایی، ملقب به اسفندیار رویین تن.
اهل رامسر بود و وزیران کابینه را افسر بود و در مزاح و مطایبه ازهمه سر!

در ازل محبّتش را در دل شیخ الرییسِ کابینه کاشتند و جایی برای ورود غیر نگذاشتند !

از هیچ کس چندان کرامات و معجزات نقل نیست ، که از او .

از کراماتِ شیخ ما این است که در سنین کودکی با یک دست هفتاد هندوانه برمی داشت. صاحبدلی او را دید و گفت :«قدر این کودک را بدانید که در بزرگسالی با یک دست هفتاد شغل بر دارد و خم به ابرو نیارد!»

همچنین نقل است در بازی های کودکانه تمامی نقش ها را یک تنه بر عهده می گرفت ،هر چند اطفالِ دیگر از روی کودکی و قّلتِ عقل این رویه را خوش نمی داشتند!

گویند مولانا اسفندیار در عنفوان جوانی بر کرسی استادی می نشست و بازار سخنرانان و معلمان اخلاق را می شکست!

نقل است عارفی با دست مبارکِ خود او را در چشمه ای به نام «همه چیز دانی» فرو برد و از این پس شیخنا اسفندیار، در هر موضوع تخصصی و غیر تخصصی صاحب حرف و تحلیل و نظر و قیاسِ مع الفارق شد!

از دیگر معجزاتِ چشمه فوق الذّکر این بود که شیخنا را برای همیشه از آسیب چشمْ زخم و نقدِ منطقیِ منتقدانِ متعصّب رهایی داد!

به طوری که اگر کافّه خلق، از پیر و جوان و مرد و زن، ‌عَلَمِ مخالفتِ با او را بالا برند ، ذرّه ای در اعتماد به نفسش اخلال ایجاد نکند و او را از بیان گزاره های علمی و شبه علمی بی نیاز ندارد!

طُرفه آنکه چندی پیش به دلیل تلاش خالصانه و شبانه روزی شیخنا در تولید محتوا برای سیاسیون ، رونامه نگاران و وبلاگ نویسان، ‌از او به عنوان کار آفرین نمونه کشوری تقدیر به عمل آمد!

مقام و درجه آن عالی جناب در وعظ و خطابه تا بدان جا رسید، که جامعه وعّاظِ ولایی از ایشان مشقِ وعظ و خطابه می آموزد!

بارها در کتب تذکره نقل است که مولانا اسفندیار عارفانه ترین جملات خود را در حالی که بر کرسی ریاست تکیه زده بود بر زبان می آورد ؛ فی المثل در مجلس ذکری، از معادله احساسی:«کلِّ آفرینش بر اساس تغییر آفریده شده است» نتیجه منطقی زیر را حاصل کرد :
« تغییر در دولت کنونی، یک تحوّل مثبت و سازنده است ! »

چندی پیش مولانا هدیه تهرانی را پرسیدند :«چگونه توانستی نمایشگاهی بر پا کنی، در حالی که حتّی اندک درمی در چنته نداشتی؟!» گفت: «مگر نخوانده اید که بر سردر دفترِ اسفندیار چه نوشته اند :
«هر که به این مکان در آید وامش دهید، و از شغلش نپرسید !»

گویند شبی در خواب دید که عّده ای قلیل به سمتش می¬آیند و پا کوبان و دست افشان غزلی را زمزمه می¬کنند به این مضمون :
« ای عاشق ریاست ، نامزدیت مبارک ، حمایت ، حمایت ! »

گویند از آن پس جز به منصب ریاست جمهوری به چیزی نمی اندیشید!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد