هواداران دکتر قالیباف در کرمانشاه

سیاسی.فرهنگی.تحلیلی.خبری

هواداران دکتر قالیباف در کرمانشاه

سیاسی.فرهنگی.تحلیلی.خبری

قالیباف! تو برای ساخت بی.آر.تی متهمی!

در حالی که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به دلیل آنچه برخی نفوذ فراماسونری می خوانند، زیر حمله شدید به ظاهر بابصیرتان ضدفتنه است؛  و در این ایام کم مورد اتهام حمایت از فتنه گران قرار نگرفته است؛ پایگاه جرس، وابسته به جریان مهاجرانی-کدیور، و اصلی ترین ارگان جریان فتنه سبز، یادداشتی از فردی با نام  مستعار «آذر اهورایی» منتشر کرده است، که از شدت خالی بودن عقلانیت تنه به هجو و مزاح می زند!

نگارنده که از موفقیت دوباره شهرداری تهران تهران در میان دیگری شهرداری ها و تقدیر بین المللی از آن به دلیل ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و رشد سیستم حمل و نقل به وضوح عصبانی است؛ می نویسد:

«البته شکی نیست که راه اندازی این سامانه دو منظوره علاوه بر آنکه در کنار مترو سهم عمده ای از حمل و نقل شهری را بر عهده گرفته و همچنین سهم عمده ائی هم در سرکوبی جنبش سبز و تظاهرات مردم تهران در سال 88 ایفا نموده است. با استفاده از این خطوط تندرو نیروهای سرکوبگر موتورسوار در کمترین مدت خود را به نقاط مورد نظر رسانده وبه جان مردم بی سلاح می افتادند. البته آقای قالیباف از بابت این ابداع و نوآوری در سرکوب مردم تهران مستحق دریافت یک جایزه هم از سوی تروریست های جهانی و سازمان القاعده هستند».

در حالی این نویسنده سبز اندیش، یک طرح اجرا شده در باقی کشورهای توسعه یافته برای ارتقای سرعت حمل و نقل عمومی را به برخورد با اغتشاشات مرتبط می کند که از سویی دیگر جماعت مدعی بصیرت قالیباف را به خاطر همین خطوط و عدم قطع فعالیت آن به کمک به اغتشاشگران برای حرکت سریع تر در شهر متهم می کنند! هر چند که نقش شهرداری برای حفظ ثبات و عملکرد شهر برای جلوگیری از افتادن به ورطه بحرانی شدن خدمات شهری به دلیل درگیری ها لازم به تقدیر است، اما اعتراف هر دوسوی جریان به تاثیر این خطوط در افزایش سرعت حمل و نقل هم از نکات مفرح و طنز ماجراست!

قالیباف
جریان بصیرت فروش، همچنین قالیباف را به دلیل وجود سطل های زباله (که می توان زباله های آن را سوزاند) و جایگزینی شان پس از تخریب، و همچنین وجود مصالح عمرانی در شهر که برای ترمیم پیاده رو ها و ... در شهر بوده اند و احیانا مورد استفاده اغتشاشگران قرار گرفته اند متهم به همکاری با فتنه گران می کنند؛ در حالی که این جریان پاسخی برای این سوال ندارد، که حفظ ثبات و تمیز کردن شهر پس از درگیری ها برای عدم انتقال جو بحران به باقی شهروندان و تثبیت وضعیت بحران زده منطقی تر بوده است، یا آنچه که آنان تامین مهمات آتش سوزی ها می خوانند! ایشان پاسخی نیز برای این موضوع ندارند که درحالی که درگیری چند ماه ادامه پیدا کرده بود (که بخشی از مسئولیت آن بر عهده کسانی است که در سابقه شان هیچگاه تلاشی برای آرام سازی و مدیریت بحران ها نداشته اند)، آیا باید شهر بحران زده می ماند و خدمت رسانی آن متوقف می شد؟ یا اینکه آیا مجموعه شهرداری باید علم غیب می داشت که قرار است که پایتخت آنچنان شود تا اینکه از ابتدا به نصب سطل های زباله اقدام نمی کرد؟


قالیباف تو برای شکایت از بریتانیا هم متهمی!


در حالی که دولت بریتانیا که چندسالی است علی رغم تمام شدن مدت قرار دادش، باغ وسیع قلهک را اشغال نموده، و حتی در عوض دفن سربازان اشغالگرش از جنگ جهانی دوم در این باغ، اجازه دفن شهدای گم ناممان را در زمین های متعلق به ایران در بریتانیا را نمی دهد، نویسنده هوشمند! پایگاه جرس در بخشی دیگر از توهین نامه ی خود در دفاع از ایشان می افزاید:

«آقای قالیباف با اعلام خسارت و شکایت بر علیه سفارت انگلیس به بهانه واهی و شرم آور قطع درختان خشک شده زمینه لازم برای حمله مزدوران به سفارت این کشور را فراهم آورده و مسئول اصلی و شریک جرم همه عواقب و پیامدهای این اقدام جنایتکارانه و تروریستی و غیر قانونی و غیر اخلاقی است».

وی که می پندارد، نظرات سیاستمداران مداخله گر بریتانیایی، آنچنان که برای ایشان و اپوزیسیون خودفروخته و آویزان از رسانه های بیگانه اهمیت دارد برای اصولگرایان مستقل هم وجهی دارد، می افزاید:

«آقای قالیباف مجرم اصلی جریان اشغال سفارت انگلیس در تهران است و این امری نیست که از دید سیاستمداران زیرک انگلیسی پنهان بماند همچنین ایجاد خط تندرو دو منظوره در تهران برای استفاده همزمان اتوبوسها و موتورسواران چماقدار به منظور سرکوب تظاهرات اعتراض آمیز مردمی در سال 88 مسئله ای نیست که از دید مردم تیز بین تهران و سایر مردم ایران پنهان بماند اگرچه از دید اجلاس کلان شهرهای جهان پنهان مانده باشد».

با این اوصاف، این حملات دو سویه، از سمت دوجریان به شدت سیاست زده فضای سیاسی ایران معاصر، بسیار پرمعنا است؛ دوجریانی که سابقه ای خالی از کارآمدی و دغدغه کار بی حاشیه دارند، و همواره در موج سواری ها و شعار پردازی های سیاسی منافع خود را جسته و رشد کرده اند. باری در التهاب و تخطئه گذشته موفق شده اند؛ و باری در مواجهه با یکدیگر، همچون دو لبه قیچی با التهاب آفرینی و دمیدن در آتش اختلافات و فتنه های سیاسی عقلانیت، ثبات و شکوفایی ملی را قربانی کرده اند که خود حدیث مفصلی است.

حال که جامعه ایرانی، خسته از سال های مکرر بحران ها و درگیری های سیاسی، راهی به سوی شکوفایی و پیشرفت و استقرار واقعی عدالت بر مبنای «اصلاح ساختاری و زیربنایی» و دوری از قربانی شدن منافع ملی و توجیه ناکارآمدی ها زیرسایه شعارهای سیاسی را می جوید؛ عده ای که حیات آلوده شان وابسته به بسترهای آلوده به التهاب و درگیری است، احساس خطر کرده و از هر دوسو تلاشی عجیب برای التهاب آفرینی را می جویند، و همگام با یکدیگر نیروهای سیاسی کم حاشیه و «کارآمد» را مورد حمله قرار می دهند.

اما، جامعه ایرانی خسته از فریب خوردن از نقش بازی های سیاسی است، و پس از سال های انقلاب و جنگ گریز ناپذیر، و بعد از دوره های پر التهاب داخلی، در جستجوی فضایی با ثبات برای کار و ارتقای سطح ملی و زندگی خویش است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد